جدول جو
جدول جو

معنی علی رامز - جستجوی لغت در جدول جو

علی رامز
(عَ یِ مِ)
ابن ابراهیم رامزبن ابراهیم حسن. وی دارای درجۀ دکتری در طب بود و در موسیقی و نقاشی و رسم توانایی داشت. و تحصیلات خود را در ایتالیا و آلمان به انجام رسانده بود. تولد او در قاهره در سال 1292هجری قمری و وفاتش در نهم حزیران سال 1346 هجری قمری بوده است. او راست: کتابی درباره نباتات کشورهای گرمسیر. (از معجم المؤلفین بنقل از معجم الاطباء ص 296)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علی رغم
تصویر علی رغم
برخلاف، خلاف میل و خواهش، به ناخواست، به ناخواه
فرهنگ فارسی عمید
(عَ یِ)
ابن قاسم سعدی حلبی رامی. او راست: التعلیم و الاعلام فی رمی السهام، که آن را برای امیر برسبای چرکسی تألیف کرد. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 425)
لغت نامه دهخدا
(عَ مِ)
ابن علی محمد (علی فهمی کامل...). نویسنده و مورّخ و سیاستمدار بود. وی در سال 1287 هجری قمری در قاهره متولد شد و در مدرسه زبانهای خارجی و دبیرستان نظام تحصیل کرد و وارد ارتش شد سپس از ارتش استعفا داد و با برادرش مصطفی کامل در جنبشهای ملی شرکت کرد و حزب وطنی را تأسیس کردند و سرانجام در بیست وششم جمادی ثانیۀ سال 1345 هجری قمری در قاهره درگذشت. او راست: 1- الاقتصاد السیاسی. 2- سیره مصطفی کامل فی أربعه و ثلاثین ربیعاء در نه جلد. 3- المسأله المصریه. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
علی الوحید علی یامی، ابن حاتم بن احمد یامی. آخرین تن از بنی حمدان یمن. رجوع به علی حمدانی (ابن حاتم...، شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن خالد بلاطنسی شامی شافعی. ادیب و از اهالی دمشق بود. و در سال 936 هجری قمریدرگذشت. او راست: نزههالناظر و بهجهالخاطر فی الادب، نظم و نثر. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 642 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 743)
ابن احمد شامی خزرجی. مکنی به ابوالحسن. از فضلای قرن 11 هجری قمری بود و در سال 1033 درگذشت. او راست: مبادرهالاسعاف بنظم اجواد بعض الاشراف. (از معجم المؤلفین از دلیل مؤرخ المغرب ص 451)
ابن جهم بن بدربن جهم بن سعود قرشی شامی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهم. رجوع به ابن جهم و علی (ابن جهم بن...) شود
ابن محمد بن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی. مشهور به ابن عراق و ملقب به سعدالدین. رجوع به علی حجازی شود
ابن عبدالمحسن بن دوالیبی بغدادی شامی حنبلی. مکنی به ابوالمعالی و ملقب به عفیف الدین. رجوع به علی دوالیبی شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری أزهری شافعی. مشهور به سید فرضی و ملقب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بِ)
ابن محمود بن محمد رابض بدخشانی. او راست: اخلص الخالصه، که ملخصی است از خالصهالحقائق لما فیه من اسالیب الدقائق تألیف عمادالدین محمود بن احمد فارابی. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 699)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد رازی، ملقب به زین الدین و مکنّی به ابوالحسن. متکلم و شاعر قرن ششم هجری بود. او راست: 1- دقائق الحقایق. 2- مسائل فی المعدوم والاحوال. 3- مناظرات و نیز اشعاری دارد. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 79. فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 323. تذکرهالمتبحرین ص 489)
ابن بندار رازی حنفی، مکنّی به ابوالقاسم. متوفی در سال 474 هجری قمری او راست: شرح الجامع الصغیر فی الفروع، محمد بن حسن شیبانی. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ج 1 ص 563)
متوفی در سال 686 هجری قمری او راست: تهذیب الاسماء و اللغات. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 92)
ابن محمود بن محمد بن مسعود بن محمود بن محمد بن محمد بن محمد بن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی، مشهور به مصنفک و ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی مصنفک شود
ابن مجاهدبن مسلم بن رفیع کابلی رازی کندی، مکنّی به ابومجاهد. رجوع به کابلی (ابومجاهد علی بن...) و علی (ابن مجاهدبن مسلم...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ)
ابن محمد بن علی رامشی بخاری ضریر، ملقّب به حمیدالدین. فقیه و اصولی و محدث و مفسر بود و در سال 666 یا 667 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- شرح النافع، در فروع فقه حنفی. 2- الفوائد، در فروع فقه حنفی. (از معجم المؤلفین بنقل از تاج التراجم ابن قطلوبغا ص 34. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 2033. الفوائدالبهیۀ لکنوی ص 125، ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 616. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 711)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رَزْ زا)
ابن احمد بن محمد بن داود رزاز. محدث بود و در 419هجری قمری درگذشت. او را جزوه ای در حدیث است. (از معجم المؤلفین بنقل از لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 169). علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن عبدالعزیز بن حسام بن حامد، مشهور به ام ولدزادۀ رومی. وی عهده دار امر قضا در حلب بود و در سال 980 هجری قمری در همین شهردرگذشت. اوراست: 1- رساله الامتحان. 2- الرساله السیفیه. 3- الرساله الشمعیه. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 565. هدیهالعارفین ج 1 ص 748)
مرجوشی. شیمیدان قرن نهم هجری قمری او راست: در الانوار فی اسرار الاحجار. (از معجم المؤلفین از فهرس الخدیویه ج 5 ص 380)
ابن محمد رومی حنفی. مشهور به باشماقچی زاده. رجوع به باشمقچی زاده (سیدعلی...) و پاشمقچی زاده و علی (ابن محمد...) شود
ابن مصطفی بن بیرمحمد کوتاهیه ای رومی حنفی. ملقب به جبری و مشهور به بلبل زاده. رجوع به علی بلبل زاده شود
ابن حسین بن سلیمان اسپارته ای رومی حنفی (علی رضا...) ، مشهور به وصفی. رجوع به علیرضا (ابن حسین...) شود
ابن ابراهیم مغنیساوی رومی حنفی (علی رضا...) ، مشهور به اولیازاده. رجوع به علیرضا (ابن ابراهیم...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ؟)
ابن عربی برادۀمغربی فاسی تیجانی. صوفی و از اهل طرق بود. او راست: 1- الارشادات الربانیه بالفتوحات الالهیه من فیض الحضره الاحمدیه التیجانیه. 2- جواهرالمعانی فی فضل سیدی ابی العباس التیجانی، که در اواسط ذیقعده سال 1214هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از دلیل مورخ المغرب ابن سوده ص 238. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 380. فهرست الکتب المصریه ج 5 ص 155)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مِ)
ابن حسین بن علی اصفهانی باقولی ضریر، مشهور به جامع و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن حسین...) و علی (ابن حسین...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لا رَ مِ)
بر خلاف میل و خواهش. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). به ناخواست. به ناخواه. بررغم. نه بر میل:
امشب براستی شب ما روز روشن است
عید وصال دوست علی رغم دشمن است.
سعدی.
دوست بازآمد و دشمن به خصومت بنشست
باد نوروز علی رغم خزان بازآمد.
سعدی (بدایع).
پس او عصیان و نافرمانی ابوموسی کرد و علی رغم او با ایشان برفت. (تاریخ قم ص 304)
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی رغم
تصویر علی رغم
بر خلاف میل و خواهش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علی رغم
تصویر علی رغم
((~. رَ))
گرفته شده از عربی به معنای برخلاف، به ناخواست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علی رغم
تصویر علی رغم
با اینکه
فرهنگ واژه فارسی سره